نیمه مهر ۹۷ بود و توی تقویم به دنبال یک تعطیلی مناسب گشتم که همراه دوستام بتونیم یک سفر سه چهار روزه با علی اسکروچی بریم به کویر مصر،که عکسا و کلیپاشو توی اینستاگرامش دیده بودیم.اولین تعطیلی یک ماه بعد،توی آبان ماه بود.گوشی رو برداشتم و با علی تماس گرفتم،و برای ۱۰۰ نفر سفر رو رزرو کردم.
این دومین سفرم بود با این تورلیدر .
دلیل انتخابم کاملا مشخص بود،اول که از سرویس دهیشون توی سفر قبلی کاملا راضی بودم،و بسیار متفاوت بود،دوم اینکه سفر کویر مصر از شیراز من فقط همین گروه رو میشناختم.
پس از ثبت نام دقیقا ۱۰۴ نفر،اتاق بندی،و چیدمان صندلی ۴ اتوبوس رو خودم انجام دادم،دلیلش هم این بود که من میدونستم کی با کی میخواد توی چه اتوبوس یا اتاقی باشه،اقامتگاه بومگردی ما ۱۵ اتاق داشت،توی یک خانه قدیمی به اسم شنزار،که دورتادورش اتاق بود و وسط حیاط،فضایی گرم و صمیمی،تمام ۱۰۴ نفر رو با همدلی در کنار هم ۳ شبانه روز با سرویس دهی بینظیر و روی نظم و قاعده،با حداقل امکانات موجود در یک روستایی که جمعیتش ۱۳۸ نفر هست اقای اسکروچی و تیم بینظیرش به ما دادن.نا گفته نماند،ما بخشی از یک تور بزرگ ۲۸۷ نفره بودیم که شامل پنج اتوبوس و سی و دو خودرو آفرودی بود.که بقیه گروه در دیگر اقامتگاه های روستا اسکان داده شده بودند.من به شخصه سفر گروهی زیاد رفتم،خیلیا ممکنه با من همسفر بوده باشن،ولی به جرات میتونم بگم،حرفه ای تر از گروه اسکروچی دراجرای تور ندیدم.صبر وشکیبایی،نظم و انسجام،زمانبندی و برنامه ریزی،انتخاب مکان های خاص گردشگری،بدون آسیب زدن به طبیعت،پذیرایی بینظیر با غذاهای سالم و خوشمزه و البته به وفور،همراه بودن تیم با کمک کردن به همدیگه در صورت نیاز،و در نهایت و از همه مهم تر روی خوش و خندان و پر از انرژی تمام اعضا تیم که بی شک برگرفته از خود علی هست،باعث میشه که یک تور نمره ۲۰ بگیره و شماره یک و نامی باشه.
مواردی هم بود که به ما و گروهمون استرس می داد:
شلوغی جاده روز اول و تاخیر در شروع حرکت
اتاق های ۸ نفره ای که شنیدیم این روزها ۴-۵ نفره اسکان داده میشه،
سرویس بهداشتی داخل اتاق ها در حال ساخت بود و باید همه از سرویس بهداشتی داخل حیاط استفاده میکردن و این قضیه باعث ناراحتی چندتا از دوستام شد که استفاده از حمام و سرویس بهداشتی عموم واسشون سخت بود،(البته حق هم داشتن ولی اقامت در بومگردی همینه)، و اونا رو به این واداشت که تصمیم بگیرن و دنبال یک اقامتگاه دیگه بگردن،غافل از اینکه کل روستا رو تورست های تهرانی و شهرستانی پر کرده بودن و شاید باورش سخت باشه ولی بیش از ۳۰۰۰ نفر توی اون زمان به مصر اومده بودن.البته اتاقها تمیز و بهداشتی بودن ولی مثلا طاقچه نداشتن که واسایلمونو بتونین بگذاریم روش(این مزاح بود به دلیل بهانه جویی یک همسفر).
لیدر ها خوب بودن اما جوری آموزش ندیده بودن که بدون علی بتونن از پس کار ها بر بیان و این قضیه با اون جمعیت زیاد از حد تور ما کار رو سخت و پیچیده میکرد!
وعده های غذایی با توجه به امکانات روستا عالی بود اما شام شب دوم کشک و بادمجون بود که خیلی از بچه ها دوستش نداشتن و باعث شاکی شدن همسفرا شد چون جایی هم نبود که به راحتی بشه غذا تهیه کرد.
روز اول رو زمانی رسیدیم که چند ساعت استراحت قبل از صبحانه در اقامتگاه داشتیم سپس به گشت در روستا، کویر نوردی و باگی سواری و سپس پیاده روی بدون کفش و پاپتی در رمل های شنی زیر زیباترین اسمان کویر پرداختیم .
آرامش وسکوتی که شب های پر ستاره برای ما داشت در نوع خودش بینظیر و خاص بود.
روز دوم هم لذت رانندگی با ماشین های آفرود هیجانی نگفتنی داشت،بعد از ظهر روز دوم اکثر همسفرا موندن توی اقامتگاه و گشت زنی داخل تک خیابان روستای مصر و عکس گرفتن در دو تا کافه روستا رو به گشت دریاچه نمک ترجیح دادن. شب آخر هم همگی دور آتیش جمع شدیم،تعداد زیاد بود اما تک تک شعر هایی که بلد بودیم رو خوندیم و اروم اروم پراکنده شدیم به سمت اقامتگاه و یک شب به یادموندنی برای همه دوستان رقم خورد.فردای اون روز،بعد از صرف صبحانه قرار بود به سمت شیراز حرکت کنیم،هیچکس از برگشتن خوشحال نبود،و پی قرار برای سفر بعدی بودن.و اینچنین خاطره ای خوش برای من و همه دوستانم باقی موند.جای همه کسانی که نبودن بسیار خالی بود.